هو

۱۲۱

 

خلاصه اصول تعليمات و رويّه معموله سلسله علّيه گنابادى

 

 

به قلم: جناب آقاي حاج سيد هبة الله جذبي،

كتاب باب ولايت و راه هدايت. مقاله نهم

 

 ۱ - كمال تقيّد و دقّت در انجام تكاليف و وظايف شرعيه دارند؛ حتّى علاوه‏بر اتيان واجبات و ترك محرمات تا ممكن شود مستحبّات را نيز عمل نموده و از مكروهات اجتناب نمايند؛ بلكه بزرگان توصيه مى‏نمايند كه تا بتوانند از امور مباحه هم خوددارى كنند كه مبادا به‏مكروهات و بالنتيجه به محرمات دچار گردند. و اين تكاليف شرعيه تا حيات باقى است ولو هرقدر در مراتب روحى ترقّى كند ساقط نمى‏گردد؛ بلكه هرقدر در مقامات معنوى بيشتر ترقّى كند، سعى و كوشش او در عبادت و طاعت و خضوع و خشوع زيادتر گردد. و در دستورات طريقتى بعضى از مستحبّات را موظّفند هميشه انجام دهند، مانند دوام بر طهارت و اداى فرايض در اوّل وقت و بيدارى سحرها براى عبادت، خصوص بين‏الطّلوعين و قرائت مقدارى از قرآن مجيد بعد از اداى نماز صبح و خواندن صلوات كبيره بعد از نماز صبح و موقع خواب.

 

 در مجامع فقرى هم پس از اداى نماز جماعت - درصورت بودن مأذون - يكى از كتبى كه شامل وظايف شرعيه و دستورات اخلاقى و عرفانى است، خوانده شده و بعد مقدارى از اشعار عرفاى بزرگ خوانده مى‏شود و همه با حالت سكوت به ياد خدا و استماع مى‏باشند.

 

 ۲ - از غروب روز پنج‏شنبه تا بعد از اداى فرايض ظهر جمعه به‏موجب آيه شريفه: اِذا نُودِىَ لِلصَّلوةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا اِلى ذِكْرِاللَّهِ وَ ذَرُواالْبَيْعَ (۸۳)، امور دنيوى را ترك كرده از كسب و كار و امور دنيوى دست كشيده به‏امور مذهبى از قبيل شركت در مجامع فقرى و زيارت اخوان و قبور بزرگان و عيادت بيماران و دستگيرى بينوايان و اعانت مظلومان و غيره مشغول مى‏باشند يا به عبادت و بندگى خدا و خواندن دعا مى‏پردازند.

 

 ۳ - اشخاصى كه مبتلا به استعمال ترياك يا ساير مواد مخدّره از قبيل حشيش و بنگ و مسكرات و غيره مى‏باشند در اين سلسله قبول نشده و استعمال ترياك را مطابق فتاوى بيشتر از علما حرام مى‏دانند و در اين سلسله معتادين به اين امور وجود ندارند؛ حتّى غالب بزرگان از استعمال قليان و سيگار هم به علّت مضرّ بودن به صحّت مزاج اجتناب دارند.

 

 ۴ - كلّيه پيروان اين سلسله بايد از راه كسب و كار رفع احتياجات زندگى خود را نموده و حتّى خود بزرگان هم از طريق زراعت و حفر قنوات و احياى زمين موات امرار معاش مى‏كنند و از تنبلى و بيكارى پرهيز دارند و اشخاص بيكار كه از راه تكدّى يا دوره‏گردى يا خواندن در معابر، تحميل و سربار ديگران هستند؛ قبول نشده و در اين سلسله يافت نمى‏شوند.

 

 ۵ - نسبت به هيچ‏يك از سلاسل بلكه مذاهب تنقيد و بدگويى ننموده، با همه به محبّت و دوستى رفتار مى‏نمايند؛ بلكه بدگويى نسبت به رؤسا و بزرگان هر سلسله و مذهب را به‏موجب آيه مباركه: وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُون‏اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ (۸۴) حرام مى‏دانند و اگر مدح يا ذمّى نمايند مطابق رويّه قرآن مجيد عمل را ملاك قرار مى‏دهند نه شخص را، و دستور كلّى، با خداوند به بندگى و طاعت و با عموم به مهربانى و شفقّت و با برادران دينى به كوچكى و خدمت مى‏باشد.

 

 ۶ - تعدّد زوجات را به مصداق آيه مباركه: فَاِنْ خِفْتُمْ اَلّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (۸۵) و آيه شريفه: وَ لَنْ تَستَطيعُوا اَنْ تَعْدِلُوا (۸۶) جايز نمى‏دانند مگر در موارد ضرورت و نادره كه به علل شرعيه ناچار از تعدّد گردند. طلاق را نيز به‏موجب حديث شريف: اِنَّ اَبْغضَ الاشياء عِندى الطّلاق (۸۷) اجازه نمى‏دهند؛ مگر در مواردى كه توافق غيرممكن يا مخلّ امور ديانتى يا مذهبى بوده باشد.

 

 ۷ - نسبت به علماى اعلام كه مجازين روايت و مأمور تبليغ احكام شرعيه فرعيه هستند كمال تجليل و احترام را قائلند و پيروان را در وظايف شرعيه امر مى‏كنند كه از مراجع تقليد اخذ تكليف نمايند؛ چه، شريعت را پايه و اساس و مقدّمه طريقت مى‏دانند و بدون انجام وظايف شرعيه كه از روى تقليد صحيح باشد امور قلبى و طريقتى را بى‏اثر دانند.

 

 ۸ - دخالت در هر يك از امور مذهبى را بدون اجازه از صاحب اجازه‏اى كه اجازه آن به وسايط، متّصل به يكى از معصومين (ع) شود جايز نمى‏دانند، مانند امامت جماعت و اخذ وجوه خدايى و قضاوت و فتوى و غيره؛ و مى‏گويند همان‏طورى كه بدون حكم و فرمان شاه كسى نمى‏تواند در امور دولتى دخالت كند ولو هرقدر عالم به قوانين ادارى يا حقوقى يا جريان مالى باشد، هم‏چنين در امور مذهبى هم به صرف دانستن احكام جايز نيست مباشرت نمايد؛ مگر آنكه اجازه از صاحب اجازه صحيحه غيرمخدوشه داشته باشد.

 

 ۹ - هيچ يك از پيروان، حق دعوت و تبليغ ندارند و بايد به عمل و كردار نيك رفع شبهات كرده و خلق را راغب و مايل به ديانت نمايند و اساساً مى‏گويند: طريقت امر قلبى و باطنى است و دعوت مربوط به امور ظاهرى و شريعتى است. هركس مورد فضل و هدايت الهى واقع گردد - چه، هدايت مخصوص ذات اقدس الهى است كه اللَّهُ يَهْدى مَنْ يَشاءُ (۸۸) - به‏قلب او مى‏اندازد كه درصدد طلب حق برآيد و چون در طلب خود به‏سعى و كوشش پرداخت و با تضرّع و نيازمندى از خداوند ارائه طريق خواست، خداوند به موجب آيه شريفه: وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (۸۹)؛ البتّه او را به‏طريق حق راهنمايى فرمايد و به نماينده خود رساند. از اين‏رو اين سلسله هيچ‏گونه تظاهر و اجتماعات تبليغى ندارند و غير از مجامع فقرى كه معمولاً شبهاى جمعه و دوشنبه و صبح‏هاى جمعه است مجامع عمومى ديگرى ندارند و در اين مجامع هم فقط به ذكر خدا و مذاكره امور مذهبى و ذكر فضايل و مكارم بزرگان مشغولند و در اين مجامع هم ورود غيرپيروان مانعى ندارد.

 

 ۱۰ - پيروان اين سلسله اجازه ندارند در سياست دخالت كنند (البتّه مشاغل دولتى جزو كسب و كار است) يا در احزاب و دستجات سياسى وارد گردند. و در مجامع فقرى هم هيچ‏گونه مذاكرات سياسى نبايد بشود بلكه در آن مجامع، امور مادّى و دنيوى هم‏صحبت نشود و فقط به ياد خدا و امور روحى و معنوى پردازند و در عين حال قوانين مملكتى را محترم شمرده، مطيع باشند و تا بتوانند از وظايف شخصى تجاوز ننموده؛ به‏كار خود مشغول و متوجّه خوب و بد ديگران نباشند و ساعى باشند كه حتّى‏الامكان خود را اصلاح نمايند.

 

 ۱۱ - از خصوصيات اين سلسله آن‏كه غالب مشايخ و مجازين آنها علمايى هستند كه تمام مراتب علمى و صورى را به حدّ كمال رسانيده و مجتهد يا قريب‏الاجتهادند كه بعد از طىّ تمام مقامات علمى و داشتن احترامات صورى به فكر تكميل باطن و علوم معنوى و ترقّى روحى - همان مراتبى كه اصحاب سرّ ائمّه اطهار (ع) دارا بودند - برآمده و ترك تمام مراتب و مقامات صورى را نمودند؛ بلكه خود را مورد طعن و لعن ظاهربينان قرار داده و سلوك در اين سلسله و تسليم به نماينده الهى را اختيار نموده‏اند (رجوع شود به حالات مشايخ اين سلسله در كتاب نابغه علم و عرفان).

 

 ۱۲ - اين سلسله چون در ظاهر و وظايف شرعيه هيچ‏گونه اختلافى در اعمال و اعتقادات با علماى اعلام و شيعه حقّه اثنى‏عشريه ندارند به‏حسب ظاهر و لباس و محل عبادت كه مسجد است تمايزى نداشته و حتّى محل خاصّى به نام خانقاه را كه موجب دوئيت و تشتّت گردد؛ معتقد نيستند، چه بزرگترين علّت ضعف و انحطاط اسلام را همين ايجاد فرق مختلفه اسلام مى‏دانند و مى‏گويند: بايد همه با هم متّحد و متّفق شده و درصدد اعلاى كلمه اسلام و رفع مفاسد و خطراتى كه پيش آمده برآيند. طريقت امر معنوى و اصلاح نفس و تصفيه روح است و مستلزم ظاهر خاصّى نيست، وظيفه پيروان، آن است كه در ظاهر با ساير مسلمين كه برادران اسلامى هستند مشابه و مشترك بوده و وضع خاصّى كه آنها را از ديگران متمايز نمايد، نداشته باشند فقط جديّت كنند كه در انجام وظايف شرعى و اخلاقى خود را ممتاز نمايند و در وظيفه طريقتى هم در هر حال به ياد خدا و از ذكر او غافل نشوند كه به‏موجب حديث شريف: الذِّكرُ طاعةٌ والغفلةُ مَعصية (۹۰)، غفلت و فراموشى از ياد خدا را گناهى عظيم شمارند و در عين آنكه به امور دنيوى مشغولند بايد در دل به ياد خدا باشند كه مثلى است مشهور «دست به كار و دل با يار».

 

اندر همه جا با همه كس در همه كار         مى‏دار نهفته چشم دل جانب يار

يك چشم زدن غافل از آن شاه نباشيد        شايد كه نگاهى كند آگاه نباشيد

 

 ۱۳ - در اين سلسله الزامى به گذاردن شارب ندارند و بزرگان فرموده‏اند كه دينى را به مويى نبسته‏اند؛ ولى هيچ يك از علما هم به‏حرمت يا كراهت آن فتوى نداده‏اند بلكه قائل به استحباب آن هستند و اين استحباب را هم علماى تشيّع از راه تسامح در ادلّه سنن قبول نموده‏اند و الّا غالب روات اين اخبار، غيرموثقند.

 

 ۱۴ - بزرگان عرفا را، نمايندگان حق و نايب امام (ع) و مجازين درايت و مأمورين اصلاح نفوس و تهذيب اخلاق و تصفيه روح و متوجّه نمودن خلق به سوى خدا مى‏دانند و اجازه آنها را به وسايط صحيحه متّصل به امام (ع) رسانند و امر و اطاعت دستورات آنها را امر الهى دانند چنانچه علماى اعلام را نمايندگان حق و نايب امام (ع) در تبليغ احكام و وظايف شرعيه دانند و بايد اجازه روايت آنها هم به وسايط غيرمخدوشه به امام (ع) متّصل گردد.

 

 ۱۵ - عبادات و اعمال مذهبى بايد به امر آمر الهى باشد كه اگر بدون امر آمر الهى انجام شود، نتيجه و ثمر اخروى نخواهد داشت؛ نهايت آنكه اگر از روى صدق و اخلاص بدون شائبه ريا و اغراض نفسانى باشد، خداوند متعال به مصداق آيه مباركه: وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (۹۱) او را به آمر الهى رساند و پس از تسليم به امر او اجر و ثواب اعمال گذشته او را هم به او عطا خواهد فرمود.

 

 ۱۶ - ولايت على (ع) را كه مطابق اخبار صحيحه متواتره، شرط قبول اعمال و دخول در باب علم است - غير از اظهار علاقه و محبّت و ارادت - اعتقاد به خلافت بلافصل آن حضرت دانند و الّا هزاران اشخاص از مذاهب غير از اسلام هم اظهار محبّت و ارادت به آن بزرگوار را مى‏نمايند؛ پس بايد آنها هم داراى ولايت باشند! بلكه مى‏گويند به‏موجب حديث شريف: بُنِىَ‏الْاِسْلامُ عَلى خَمْسٍ؛ الصَّلوةِ وَالزَّكوةِ والصَّوْمِ وَالحَجِّ وَالْوَلايَةِ (۹۲) كه ولايت را كه امر معنوى و قلبى است جزو اعمال بدنى و جوارحى ذكر فرموده‏اند و الّا بايد توحيد و نبوّت و معاد را نيز ذكر كرده باشند و آن عمل بدنى كه ترخيص در آن داده نشده است بيعت ايمانى است كه تا كسى اين بيعت را انجام ندهد اگر تمام عمر مشغول عبادت و طاعت باشد هر آينه خداوند او را به رو در آتش جهنّم اندازد و اين بيعت ايمانى و بيعت اسلامى در زمان حيات رسول اكرم)ص ( ظاهر و آشكار بوده است؛ بعد از آن حضرت مخالفين به زور از مردم بيعت اسلامى مى‏گرفتند؛ ولى بيعت ايمانى را على و ائمّه (ع) بعد از آن حضرت تا زمان غيبت كبرى، خود آن بزرگواران يا نواب و مشايخ آنها به‏واسطه خوف از خلفاى جور مخفيانه از اشخاصى كه خداوند آنها را هدايت مى‏فرمود، بيعت مى‏گرفتند و آيات قرآنى بالصراحه و اخبار و احاديث بالكنايه و تواريخ بر اين امر دلالت دارد و ثابت است و هيچ دليلى از آيات و اخبار در دست نيست كه در زمان غيبت امام زمان عجل‏اللَّه فرجه اين امر مهم كه به‏موجب آيه مباركه: اَ لْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى (۹۳) كه موجب اكمال دين است ساقط و نسخ شده باشد؛ لذا بايد عقلاً و نقلاً و فضلاً در زمان غيبت هم اين عمل را انجام دهند و آنها مجازين در درايت و بزرگان عرفا مى‏باشند كه به اجازه متّصله به وسايط به امام (ع) از مستعدّين، اخذ بيعت مى‏نمايند؛ ولى البتّه بايد اشخاصى كه بيعت مى‏گيرند با اجازه صحيحه و غيرمخدوشه كه متّصل به امام گردد بوده باشند. بيعت معامله با حق است كه اِنّ‏اللَّهَ اشْتَرى مِنَ‏الْمُؤمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ (۹۴) پس بايد معامله با نماينده حق كه اجازه داشته باشد انجام گيرد.

 

 ۱۷ - توفيق درك خدمت نماينده حق و صاحب اجازه؛ اوّلاً: به هدايت و راهنمايى حق است كه هركس را خدا بخواهد به نماينده خود هدايت مى‏فرمايد. ثانياً: تشخيص صاحبان اجازه حقّه به‏حسب ظاهر به دو امر است يكى نصّ و ديگر اثر؛ نصّ يعنى اجازه او بدون قطع و فصل كتباً يا شفاهاً (نه در خواب) متّصل به امام (ع) گردد و البتّه تحقيق اين امر مستلزم دقّت و تعمّق در حالات و كتب عرفا و بزرگان است. امّا اثر عبارت از آن است كه در ملاقات و زيارات آنان، مطابق دستور حضرت عيسى (ع) باشد كه از آن حضرت سؤال كردند كه مَنْ نُجالِس؟ فرمود: مَنْ يَذْكُر اللَّهَ رُويته و يَزيدُ فِى عِلْمِكُم مَنْطقه و يَرْغَب فى‏الاخِرَة عَمَله؛ بايد ملاقات و مجالست و مصاحبت او شما را به ياد خدا اندازد و بيان او بر دانايى شما بيفزايد و عمل و رفتار او شما را راغب و مايل به آخرت نمايد و از دنيا و علاقه به آن متنفّر سازد؛ چنين كسى شايستگى آن دارد كه تسليم او شويد به‏علاوه بايد اعمال و رفتار و عقايد او كاملاً مطابق شرع انور باشد كه اگر عملى از اعمال شريعت را مهمل گذارد يا عقايدى مخالف قرآن مجيد و احاديث داشته باشد قابل اطاعت و پيروى نخواهد بود؛ البتّه اين تشخيصات در بدو امر است و بعد از آنكه تسليم امر شد و به دستورات عمل كرد حسّ مى‏كند كه روز به‏روز نفس او اصلاح شده و اخلاق رذيله او تبديل به صفات حسنه گرديده و صفا و نورانيّتى در قلب او ايجاد شده آن وقت يقين مى‏كند كه به راه نيك و حقّى مى‏باشد.

 

 زيرنويس:

 

۸۳) سوره جمعه، آيه ۹ : چون نداى نماز روز جمعه در دهند، به نماز بشتابيد و دادوستد را رها كنيد.

۸۴) سوره انعام، آيه ۱۰۸: چيزهايى را كه آنان به جاى اللَّه مى‏خوانند، دشنام مدهيد كه آنان نيز بى‏هيچ دانشى، از روى كينه‏توزى به اللَّه دشنام مى‏دهند.

۸۵) سوره نساء، آيه ۳: و اگر بيم آن داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، تنها يك زن بگيريد.

۸۶) سوره نساء، آيه ۱۲۹: هر چند بكوشيد هرگز نتوانيد به عدالت رفتار كنيد.

۸۷) به راستى ناپسندترين امور در نزد من طلاق است.

۸۸) سوره بقره، آيه ۲۱۳: خدا هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند.

۸۹) سوره عنكبوت، آيه ۶۹: كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‏هاى خويش هدايتشان مى‏كنيم.

۹۰) ذكرْ طاعت است و غفلت از ذكرْ معصيّت است.

۹۱) سوره عنكبوت، آيه ۶۹: كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‏هاى خويش هدايتشان مى‏كنيم.

۹۲) اصول كافى، ثقةالاسلام الكلينى الرّازى، ترجمه و شرح حاج سيّد جواد مصطفوى، ج ۳، انتشارات علميّه اسلاميّه، ص ۳۳، ج ۸ : اسلام بر پنج پايه بنا شده است: نماز، زكات، روزه، حجّ و ولايت.

۹۳) سوره مائده، آيه ۳ : امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود را بر شما تمام كردم.

۹۴) سوره توبه، آيه ۱۱۱: خدا از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريد تا بهشت از آنان باشد.

 

              

صفحه اصلي - سلسله اولياء - كتب عرفاني - پند صالح - تصاوير - بيانيه‌ها - پيوند - جستجو - يادبود - مكاتبه - نقشه سايت - اعلانات

استفاده و كپی برداری از منابع، مطالب، محتوی و شكل این سایت با رعایت امانت و درستی آزاد است.

تصوف ايران ۱۳۸۵

Home - Mystics Order - Mystical Books - Salih's Advice - Pictures - Declarations - Links - Search - Guestbook - Correspondence - Site Map - Announcements

Use of the form and content of this site is free, but subject to honesty.

Sufism.ir 2007