۱۰- بعض امور ناشایست و خلاف شرع به بعض عرفا نسبت داده شده است

 

 جای نهایت تأثّر و تأسّف است كه اشخاصی به نام دین و ترویج دیانت بر خلاف نصّ صریح قرآن و اخبار و احادیث اهل بیت - علیهم السّلام - نسبتهای ناروایی به بعض بزرگان مي‏دهند وتهمتهایی مي‏زنند كه در بعض آنها هر متدین عاقلی از شنیدن آن حیا مي‏كند و بر غرض‏ورزی گوینده و ارتكاب خلاف شرع در نسبتهایی كه داده، آگاه مي‏شود و مردم باهوش از طرز نوشتن، به غرض‏ورزی و بي‏علاقگی گوینده به دیانت پی مي‏برند و بي‏اعتباری كلام او ثابت مي‏شود؛ زیرا در دیانت اسلام و مذهب تشیع اصولی از قبیل اصالت طهارت و اصالت صحّت و اصالت حلیت ذكر شده كه باید آنها را بكار بست. و حمل فعل مُسْلِم بر صحّت تا موقعی كه خلاف ضروری اسلام از او مشاهده نشود لازم است، كه: دَعْ اَمْرَ اَخیكَ عَلی اَحْسَنِهِ(۶۳) حتی از حضرت كاظم - علیه السّلام - رسیده كه اگر پنجاه نفر به فسق كسی شهادت دادند و خودش منكر آن شد صَدِّقْهُ و كَذِّبْهُمْ یعنی تصدیق او نما و آن پنجاه نفر را تكذیب كن. بلكه از حضرت صادق - علیه‏السّلام - روایت شده كه:

 مَنْ قالَ فِی المؤمِنِ مارَاَتْهُ عَیناهُ وَ سَمِعَتْهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الّذینَ قالَ اللّهُ - عزَّوَ جَلَّ - اِنَّ الذینَ یحبُّونَ... الایة. یعنی كسی كه درباره مؤمن آنچه را چشمش دیده و گوشش شنیده نقل كند، او جزء كسانی است كه خدا درباره او فرموده: اِنَّ الّذینَ یحِبُّونَ اَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ(۶۴) یعنی اگر خودش هم دیده باشد و شاهد نداشته باشد نباید اظهار كند. در این صورت چگونه بعض اشخاص دیانت را پشت سر گذاشته و ندیده و نشنیده تهمت‏های ناروا به بعض اشخاص وارد مي‏آورند؟ و این نیست جز غرض‏ورزی، بلكه بي‏دینی و خدانشناسی اعاذنا اللّه مِنْه(۶۵) و باضافه در قرآن مجید است: وَ لا تَقوُلوا لِمَنَ الْقی اِلَیكُم السَّلامَ لَسْتَ مُؤمِناً تَبتَغُونَ عَرَضَ الْحَیوةِ الدُّنیا(۶۶) و هرچند این ایه درباره اسامة بن زید نازل شد كه پس از فتح خیبر مأمور گشودن یكی از قرای ناحیه فدك گردید و یك نفر از یهودیان آنجا مرداس بن نهیك چون شنید، اهل و عیال و دارایی خود را جمع‏آوری نموده جلو آمد و شهادتین گفت. ولی اسامه نپذیرفته نیزه‏ای بر او زد و او را از پای درآورد و به قتل رسانید. و بعداً خدمت حضرت رسول (ص) عرض كرد، حضرت تشدّد نمود و فرمود: تو نه آنچه را كه در دل او بود دانستی و نه آنچه را به زبان گفت پذیرفتی. و او پس از آن فرمایش و تشدّد سوگند یاد كرد كه به هیچ وجه به گوینده شهادتین شمشیر نكشد. ولی مع ذلك خطاب عامّ است و شامل همه مؤمنین در جمیع ازمنه مي‏شود؛ مانند بسیاری دیگر از احكام اسلامی كه در مورد مخصوص نازل شده، ولی حكم آن عمومیت دارد. واز حضرت رسول (ص) روایت شده(۶۷) كه فرمود: مِنْ اصْلِ الاسْلامِ اَنْ تَكُفَّ عَمَّنْ قالَ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ لاتَكْفِرْهُ بِذَنْبٍ، یعنی از اصل و اساس اسلام است كه دست و زبان از گوینده لااله‏الا الله بازداری و او را به واسطه ارتكاب گناهی كافر نگویی.

 ودر جای دیگر مي‏فرماید: یا ایهَا الَّذینَ آمَنوا اِنْ جائَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا اَن تُصیبُوا قَوماً بِجَهالَة(۶۸). وهر چند این ایه هم درباره ولیدبن عقبه نازل شده كه نزد قبیله بنی المصطلق برای گرفتن زكات رفت و آنها به استقبال او آمدند، او گمان كرد كه قصد كشتن او را دارند. فرار نموده خدمت حضرت عرض كرد، زكات خود را ندادند. حضرت غضبناك شدند. بعداً این ایه نازل شد. ولی كلمه فاسق جنس است و عمومیت دارد.

 ونیز فرمود: یایها الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِن الظَّنِ اِنَّ بَعْضَ الظَّن اثْمٌ وَ لاتَجَسَّسُوا.(۶۹)

 و از طرفی برای حفظ آبرو و اعراض مسلمین تأكیدات زیادی شده و تهمت زدن و افترا و نسبت دادن اعمال زشت به مسلمین بدون دلیل، منع و از گناهان كبیره محسوب شده است و ایات اِفْك بر این امر دلالت كامل دارد.

 ونیز فرموده: اِنَّ الَّذینَ یحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الّذینَ آمَنوا لَهُم عَذاب اَلیم.(۷۰)

 و به همین جهت در فقه برای اثبات امور خلاف شرع شرایطی ذكر شده كه تا آن شرایط وجود نداشته باشد شرعاً ثابت نمي‏شود؛ مثلاً در بعضی امور شرایطی از جمله وجود چهار شاهد مذكور گردیده كه اگر چهار شاهد تحقّق نیابد ولو سه نفر شاهد باشد دیگران نیز كه شهادت داده‏اند برای همیشه از عدالت خارج و شهادت آنها مقبول نیست، مگر آنكه به ترتیب مذكور در فقه توبه كنند. بلكه در بعض موارد مستوجب حدّ مي‏شوند كه اشاره دارد به اینكه مؤمنین بلكه مسلمین نباید به زودی و آسانی در صدد هتك عِرض و حرمت مسلمی باشند و باید حتّی الامكان آبروی آنها را حفظ كنند.

 با این مقدّمات نمي‏دانم چگونه بعض اشخاص به خود جرأت مي‏دهند كه به نام حمایت دین، برخلاف شریعت سید المرسلین (ص) نسبتهای زشت و ناروا به فردی از مسلمین بدهند! تا چه رسد به كسانی كه تمام آداب دیانت را مراقب هستند و كسی خلافی از آنها ندیده به گفته یك نفر مغرض كه اغراض مادّی او معلوم و واضح است تهمتهای ناروا بزنند و از رویه معاویه پیروی كنند!

 ایا رواست بگویند این اعمال و عبادات كه بجا مي‏آورند برای فریب دادن مردم است؟ در كجای شریعت مطهّره این طور چیزی رسیده است؟

 ایا با كدام یك از قوانین شرع وفق مي‏دهد كه اتّهامات بي‏جا و افتراآت ناروا به كسی وارد بیاورند و فقط به قول یك نفر استناد نمایند؟ در صورتی كه شخص متدین اولاً اگر كسی را ظاهرالصّلاح دید، نباید نسبت خلاف به او بدهد و اگر از كسی امری شبیه به قذف(۷۱) نسبت به دیگری شنید، باید طبق قانون شرع مطهّر از او تحقیق نموده و اگر شرایط صدق او موجود و شهود هم به حد نصاب برسند بپذیرد؛ وگرنه او را از آن نسبتهای ناروا منع كند كه مي‏فرماید: لَولا جائُوا عَلَیهِ بِاَرْبَعَةِ شُهداءَ فَاِذْ لَمْ یأتُوا بِالشُّهَداءِ فَاولئكَ عِنْدَ اللّهِ هُمُ الكاذِبُونَ(۷۲). و از غیبت و تهمت و قذف جلوگیری نماید، نه آنكه خود او نیز آنها را نشر دهد وغرض‏ورزی را با دیانت مخلوط نماید، و گرنه او نیز مصداق: اِنَّ الذینَ یحِبُّونَ اَنْ تَشیعَ الفاحِشَةُ واقع خواهد شد. مخصوصاً اگر دارای زی روحانیت هم باشد باید بیشتر در این امور دقّت كند و از كسانی كه روی اغراض شخصی دروغهایی جعل نموده و هتك حرمت مسلمی مي‏نمایند جلوگیری كند و نهی از منكر نماید، و گرنه در گناه آنها شریك بوده و نزد خداوند مؤاخذ است. واین قبیل اشخاص اگر در لباس روحانیت هم باشند باعث بدنامی روحانیین مي‏شوند. و وظیفه بزرگان مذهب و پیشوایان دینی آن است كه در همه موارد مراقب حفظ حدود و احكام بوده و نگذارند كه مقدّسات اسلامی بازیچه دست مغرضین و دستخوش اغراض شیطانی هواپرستان گردد و از آن جلوگیری نمایند. و این قبیل كسان را كه به غلط برای استفاده مادّی به لباس روحانیت متلبّس شده‏اند از جرگه خود طرد كنند، و گرنه مردم نسبت به دیگران نیز بدبین خواهند شد!

 شاید بعضی به كلمه باهِتُوهُم كه در حدیث وارد شده استشهاد كنند و گویند مراد از آن بهتان زدن است؛ در صورتی كه چنین نیست ومنظور مبهوت نمودن است كه به جادِلُوهُم تفسیر شده، یعنی با آنها گفتگو كنید و ملزم نمایید.

 و حدیث این است: فی الكافی(۷۳) عَنْ داودَبنِ سِرْحانَ عَن ابی عبداللّه - عَلَیهِ السّلام - قال: قال رسول اللّه (ص) اِذا رَایتُم اَهْلَ البِدَع ِ و الرّیبِ مِنْ بَعدی فَاَظْهِروا البِرائةَ مِنْهُم و أكْثِروا مِنْ سَبِّهِم وَالقَوْل فیهم والوَقیعةَ و باهِتوهُم حَتّی لایطْمَعوا فی الفَسادِ فِی الاسلامِ و یحْذَرُهُمُ النّاسُ و لایتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یكْتُبُ اللّهُ لَكُم بِذلِكَ الْحَسَناتِ و یرْفَعُ لَكُم الدَّرَجاتِ. یعنی پیغمبر فرمود: هرگاه بعد از من اهل بدعت و شكّ را دیدید، از آنها بیزاری بجویید و بد بگویید و بدیهای آنها را به همه كس ظاهر كنید و باآنها مجادله و گفتگو نمایید، تا طمع فساد در اسلام نورزند و مردم از آنها حذر كنند و از بدعتهای آنان یاد نگیرند. در این صورت خدا برای شما نیكي‏ها مي‏نویسد و درجات شما را بلند مي‏گرداند. و این حدیث نسبت به روحانی نماها كه ذكر كردیم صدق مي‏كندكه باید جامعه روحانیت، مطابق این حدیث آنها را طرد كنند. ولی نسبت به هیچ كس بهتان و افترا اجازه داده نشده. و باهِتُوهُم از ماده بُهت است، مانند فَبُهِتَ الّذی كَفَرَ(۷۴) نه از بهتان كه خلاف عقل و شرع است.

 این هم كه بعضی به این حدیث، ردّ صوفیه كنند صحیح نیست؛ زیرا اوّل باید وجود بدعت را در میان آنان ثابت كنند، در صورتی كه عرفای حقیقی هر چه را مي‏گویند مستند به فرمایش‏های پیغمبر (ص) و ائمّه هُدی - علیهم السّلام - مي‏دانند. ایراداتی هم كه دیگران بر آنها دارند و بدعت مي‏دانند در میان آنها وجود ندارد و به همه آنها جواب داده شده است.

 پس نسبت‏هایی كه به این دسته یا به بعض بزرگان آنها مي‏دهند خلاف واقع وعقل و شرع و بهتان محض مي‏باشد. افسوس كه ما مسلمین امروزه احكام اسلام را زیر پا گذاشته و در هیچ موردی آن طور كه باید و شاید رفتار نمي‏كنیم! و جای تعجّب است كه بعض اشخاص روی غرض و عناد نوشته‏های فقیر را توهین به علما دانسته و نویسنده را ملعون مي‏گویند؛ در صورتی كه اولاً ما نسبت به مقام مقدّس علم و علمای حقیقی اصلاً توهینی نكرده و مقام آنها را بسیار بزرگ مي‏دانیم و منظورمان كسانی هستند كه از روی غرض و عناد تهمتهایی زده و در بعض دانشمندان متدین ساده لوح نیز سوء تفاهم شده است. و به نظر من این افراد مغرض كه این طور نویسندگان را ملعون مي‏گویند، این توهینها به خودشان برمي‏گردد. و از طرفی مي‏گویند چرا اسائه ادب نسبت به مقام بعض مقدّسین در این رساله شده ولی خودشان در همان نوشته‏ها بیشتر توهین وبي‏ادبی نموده‏اند، ولی در اینجا به هیچ وجه خلاف ادبی نشده است.

 ایا در كدام مذهب از مذاهب اسلامی اجازه داده شده كه به جمعی دیندار نسبت دهند كه مواظبت آنها بر نماز و فرائض دیگر و مستحبّات برای گول زدن سفها و جهّال است؟ اگر این اتّهام صحیح باشد، دیگران هم مي‏توانند آن را بگویند. و یا چگونه رواست كه تهمت‏های زشت بیجا كه هر متدین بي‏غرضی از شنیدن آن خجلت مي‏كشد و به دشمنی بلكه بي‏دینی گوینده پی مي‏برد، وارد سازند؟ اینها خلاف صریح قرآن و اخبار است. و ایا این طور اشخاص كه در صدد اذیت و آزار و هتك عرض و حیثیات مسلمین هستند، این خبر را نشنیده‏اند كه فرموده: اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمونَ مِنْ یدِهِ وَ لِسانِهِ؟(۷۵)

 ایا در صورتی كه پیغمبر (ص) فرموده: حدود به شبهات مرتفع مي‏شود كه دلالت بر نهایت دقّت و سخت‏گیری در آن باب دارد، یا قوانین و اصولی كه در اوّل مطلب ذكر شد وضع فرموده و حیثیات اسلامی و مسلمین را در نظر گرفته، با چه مجوّز و دلیل مي‏توان تهمت و افترا بست؟

 ایا موضوع اِفْك كه با نهایت شدّت و غضب نازل گردید، غیر از این چنین موضوعاتی بوده كه به عرفای بزرگ از قرون اولیه تا كنون نسبت داده شده؟ اگر در احكام اسلام دقّت نموده واین رفتارهای ناهنجار را با آن مقایسه كنیم، باید بر اسلام و غربت آن بگرییم!

 البتّه همین اندازه هم كه از اسلام باقی مانده باز به واسطه وجود علمای بزرگ و عرفای عالیقدر است كه ستون دیانت اسلام و مذهب اثنی عشری هستند. و اشخاص مغرض بي‏حقیقت در هر یك از این دو دسته كه پیدا شوند، خود را شبیه بدانها نمایند و از نام نیك آنان استفاده نموده، اغراض شیطانی خود را در لباس دیانت عملی مي‏كنند وگناه اینها بیش از دیگران است كه كالای گزیده‏تر مي‏برند و به حیثیت دیانت لطمه مي‏زنند.

 از تندی خامه كه بر اثر شدّت احساسات و تأثّر برای غربت اسلام بي‏اختیار واقع شد عذر مي‏خواهم ومنظور، شرح و بسط كامل نبود بلكه در این موقع هم قصد فقط نمایاندن راه تحقیق و تعمّق برای كسانی است كه در صدد باشند.

 از خداوند متعال خواهانم كه ما را به پیروی ائمّه اثنی عشر - علیهم‏السّلام - ثابت و پایدار بدارد.

 

 

۶۳) كار برادرت را به بهترین وجه آن حمل كن.

۶۴) رك: به ص ۵۷، پاورقی شماره ۱.

۶۵) خداوند ما را از شرّ آن حفظ فرماید.

۶۶) سورة النّساء، ایه ۹۴: «... و به آن كسی كه بر شما سلام گوید مگویید كه مؤمن نیستی، شما بر خورداری از زندگی دنیا را مي‏جویید».

۶۷) این حدیث در تفسیر گازر تألیف ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی كه از تفاسیر مهمّه شیعه به فارسی مي‏باشد در سوره نساء ذیل ایه شریفه: وَ مَنْ یقْتُلْ مؤمناً مُتَعَمِّداً فَجَزائهُ جَهَنّم الخ [كسی كه مؤمنی را عمداً بكشد جزای او جهنم است[، ذكر شده است.

۶۸) سورة الحجرات، ایه ۶ : «ای مومنین، اگر شخص زشت كاری (فاسقی) خبری از كسی برای شما آورد، تحقیق كنیدكه بدون جهت واز روی نادانی ضرری به كسی وارد نیاورید.»

۶۹) سورة الحُجُرات، ایه ۱۲: «ای مومنین، بسیاری از گمان‏هارا دوری كنیدكه بعضی گمان‏های بد، گناه است و كنجكاوی نكنید.»

۷۰) سورة النّور، ایه ۱۹: «كسانی كه دوست دارند كه كارهای زشت (یا خبر آنها) را در بین مؤمنین شیوع دهند، برای آنها عذابی دردناك است.»

۷۱) تهمت و افترا بستن.

۷۲) سورة النّور، ایه ۱۳: «چرا چهار شاهد نیاوردند و چون شاهد نداشتند نزد خدا از دروغگویانند.»

۷۳) اصول كافی، كتاب ایمان و كفر، باب مجالسه اهل معاصی، حدیث ۴.

۷۴) سورة البقره، ایه ۲۵۸: «آن كه كفر ورزید حیران شد.»

۷۵) مسلمان كسی است كه مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند.

 

 

 

 نقل از رساله رفع شبهات، تألیف: حضرت آقای حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه ثانی قدس سرّه سبحانی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۷۷.

 

 

              

صفحه اصلي - سلسله اولياء - كتب عرفاني - پند صالح - تصاوير - بيانيه‌ها - پيوند - جستجو - يادبود - مكاتبه - نقشه سايت - اعلانات

استفاده و كپی برداری از منابع، مطالب، محتوی و شكل این سایت با رعایت امانت و درستی آزاد است.

تصوف ايران ۱۳۸۵

Home - Mystics Order - Mystical Books - Salih's Advice - Pictures - Declarations - Links - Search - Guestbook - Correspondence - Site Map - Announcements

Use of the form and content of this site is free, but subject to honesty.

Sufism.ir 2007