۱۲- عقیده عرفا درباره رؤیت حق تعالی چیست؟
موضوع رؤیت حق تعالی یكی از مسائل مهمّه
كلامی و فلسفی و عرفانی است كه بحثهای مفصّل در آن باره شده و عقاید مختلفی از
فرقههای مختلفه دینی ذكر شده است. از جمله معتزله رؤیت را به طور كلّی، هم دردنیا
و هم در عالم آخرت قبول ندارند و آن را محال ميدانند. و اشاعره آن را جائز دانند.
و ابوالحسن اشعری مؤسّس مذهب اشعری ميگوید خداوند دیده ميشود ولی خارج از جهت و
حدّ و بدون آنكه بتوان بدو اشاره نمود. و كرّامیه كه پیرو كرّام بن ابی عبداللّه
محمّد ميباشند و از مشبّهه محسوب ميشوند و حنابله كه پیروان احمد حنبل هستند،
گویند مؤمنین در آخرت خدا را ميبینند و در جهت فوق هم دیده ميشود ولی كفّار
نميبینند و سالمیه و بعضی از حشویه گفتهاند كه كفّار هم در قیامت ميبینند و
مرجئه معتقدند كه علاوه بر دیدن، ملامسه هم ممكن است و عقائد مختلفه دیگری نیز
موجود است و هر كدام درباره معتقدات خود شرح مفصّلی ذكر كردهاند.(۸۶) ولی عرفا كه همواره در همه امور و حقایق، از
مصادر عصمت و معادن وحی و حكمت استفاضه نموده و از ایات قرآن و اخبار معصومین
اتّخاذ ميكنند و به پیروی آن بزرگواران افتخار دارند، در این مورد نیز همان رویه
را داشته و عقیده آنها مبتنی بر ایات و اخبار است و معتقدند كه رؤیت حق تعالی به
چشم ظاهر وبه بصر مادّی به هیچ وجه میسر نیست؛ زیرا رؤیت بصری شرایطی دارد، از
جمله آنكه مكان مرئی نه زیاد نزدیك و نه زیاد دور باشد؛ مثلاً چشم، پشت چشم یا زیر
چشم را كه خیلی نزدیك است نميبیند، راه دور را هم نميبیند و نیز باید بیننده و
دیده شده در مقابل هم باشند، یا شبیه به مقابله مانند مقابله اینه با بیننده و
مقابله دیده شده باینه، و نیز باید مرئی جسم كثیف(۸۷) باشد كه جسم خیلی صاف و
شفّاف مانند هوا قابل رؤیت نیست، و نیز باید بیننده به مرئی احاطه داشته باشد؛ زیرا
لازمه شعاع چشم این است كه مرئی را فرا بگیرد ولی هیچ یك از اینها در خداوند صدق
نميكند، پس به هیچ وجه به بصر ظاهری و چشم صوری قابل رؤیت نیست. ولی انكشاف و شهود معنوی و تجلّی حقّ كه مافوق
رؤیت به چشم یا به خیال یا به خواب یا به فكر باشد ممكن است ظاهر شود كه آن نیز در
حقیقت شهود تجلّی حقّ تعالی ميباشد و آن موقعی است كه درمراتب سلوك به حدّ كمال
خود رسیده و از خود و انانیت خود فانی شده و توجّه به تعین و تشخّص خود نداشته و
جبلِ انیت او از هم پاشیده شود. در آن صورت ممكن است برای او حال شهود دست دهد:
فَلَمّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَ خَرَّ موُسی صَعِقاً(۸۸)، و
آن نیز به چشم ظاهری نیست كه حضرت باقر (ع)(۸۹)در جواب یكی از خوارج كه پرسید: یا
ابا جَعْفَر، ای شيءٍ تَعْبُدُ؟ فرمود: اللّه تعالی. عرض كرد: ایا دیدهای او را؟
فرمود: بَلی. لَمْ تَرَهُ الْعُیوُن بمُشاهَدَةِ الابصارِ وَ لكِنْ رَاَتْهُ
الْقُلُوبُ بحقائِقِ الایمان.(۹۰) و نیز در كافی(۹۱) از حضرت صادق (ع) روایت شده كه
فرمود: جاء حِبْرٌ اِلی امیرَالمؤمنینَ (ع) فَقالَ: یا امیرَالمؤمنینَ، هَلْ رایتَ
ربَّكَ حینَ عَبَدْتَهُ؟ فَقالَ: وَیلَكَ ما كُنْتُ أعْبُدُ ربّاً لَمْ اَرَهُ.
قالَ: و كَیفَ رَایتَهُ؟ قالَ: وَیلَكَ لاتُدْرِكُهُ العُیون فِی مُشاهَدَةِ
الابصارِ ولكِنْ رَأتهُ القُلوُبُ بِحَقائِقِ الایمان. یعنی، یك نفر از اَحبار و
دانشمندان یهودخدمت امیرالمؤمنین رسیدو عرض كرد: ایا خدای خود را در موقع عبادت
دیدهای؟ فرمود: وای بر تو، من خدایی را كه ندیدهام عبادت نميكنم. عرض كرد: چگونه
دیدهای؟ فرمود: وای بر تو، چشمهای ظاهری با دیدن بصری او را درك نميكند، بلكه
دلها به حقیقت ایمان او را شهود مينماید. بلكه حدیث دیگری در توحید صدوق(۹۲) ذكر شده كه
برای مؤمنین پیش از روز رستاخیز نیز سعادت شهود پیدا ميشود
كه ابی بصیر از حضرت صادق (ع) روایت كند: قالَ: قُلْتُ لَهُ أخبِرنی عَن اللّهِ
عَزَّوَجَلَّ. هَلْ یراهُ المؤمنونَ یوْمَ القیمَة؟ قالَ: نَعَمْ وَ قَدْ رَأَوهُ
قَبْلَ یوْمِ القِیمَة. فَقُلْتُ: مَتی؟ قالَ: حِینَ قالَ لَهُم اَلَسْتُ بِربّكمْ
قالوا بَلی ثُمَّ سَكَتَ ساعَةً، ثُمَّ قالَ: وَ اِنَّ المُؤمنینَ لَیرونَهُ فِی
الدُّنیا قَبْلَ یوْمِ القِیمَةِ الخ، ابوبصیر گفت: خدمت آن حضرت عرض كردم كه
بفرما ایا مؤمنین در روز قیامت خدا را ميبینند؟ فرمود: بلی، بلكه پیش از قیامت هم
دیدهاند. عرض كردم چه زمان؟ فرمود: موقعی كه از آنها پیمان بر قبول خدایی خودگرفت.
سپس قدری سكوت نموده بعداً فرمود: بلكه مؤمنین او را در دنیا نیز پیش از روز
رستاخیز ميبینند. سپس در آخر فرمایشهای خود فرمود: وَ لَیسَتِ الرُّؤیةُ
بِالقَلْبِ كَالرُّوْیةِ بِالبَصَرِ تَعالی اللّهُ عَمّا یصِفَهُ الْمُشَبِّهُونَ
وَ الْمُلْحِدونَ. یعنی، دیدن به دل مانند دیدن به چشم نیست. خداوند بالاتر است از
آنچه مانند كنندگان او به جسم و خلاف كنندگان توصیف ميكنند. و اخبار دیگر هم در این باره زیاد است، بلكه
بعض آنها طوری است كه ممكن است برای بعضی توهّم تشبیه و تجسّم كند كه بعض ایات
شریفه قرآن نیز موهم آن است، مانند ایه شریفه: اِلی رَبِّها ناظِرَةٌ(۹۳) و مانند:
فَمَنْ كانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ(۹۴) یا حدیث منقول از عبدالرّحمن بن عوف از
عایشه كه در كتاب جامع الاسرار و منبع الانوار(۹۵) عالم عارف سید حیدر آملی ذكر
شده كه پیغمبر فرمود: رَایتُ رَبّی تَبارَكَ و تَعالی لَیلَةَ المِعراجِ فی
اَحْسَنِ صُورةٍ(۹۶) كه مشبّهه آن را بر ظاهر آن حمل كرده وعقیده تجسّم پیدا كردهاند. در
صورتی كه به عقیده ما قول به جسمیت یا رؤیت صوری و ملامسه و امثال آنها كه بعض
حشویه و مرجئه گفتهاند، باطل و بلكه كفر است. پس دیدن به این چشم ظاهری باطل و بلكه قول بدان
كفر است. ولی اگر مؤمن مدارج سلوك را بپیماید و از ظاهر به باطن سیر كند و اطواری
را كه عرفا برای قلب طبق آنچه از ایات و اخبار درك كرده و آنها را با سلوك و سیر در
عالم وجودی تطبیق كرده و مراتب را شهود نمودهاند، و بعداً آن اطوار را ذكر كردهاند طی كند و به
آخرین مرتبه برسد، از رؤیت قُوی و اعضا و حواس و مدارك خود غافل شده بلكه صفات وذات
خود رانیز توجّه ندارد و از عالم حدّ گذشته در بیحدّی سیر ميكند، در آن حال ممكن
است برای او مشاهداتی دست دهد كه به اعتبار مراتب فنای افعال و صفات و ذات، مختلف
ميشود و تجلیات هم فرق ميكند. و در آخرین مرحله شهود تجلّی صفاتی و بلكه برای
مقرّبین مانند پیغمبر (ص) و ائمّه معصومین (ع) آخرین مرحله تجلّی حاصل ميشود. ولی
در آن مرحله نه رائی باقی مانده و نه توجّه به شهود وجود دارد، بلكه همان طور كه
شاعر گفته: من گنگ خوابدیده وعالم
تمام كر من
عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش كه در آن مقام جای گفتگو نیست؛ چنانكه در حدیث
معراج ذكر ميكنند كه پیغمبر به این مضمون فرمود كه: بسیاری از آنچه در مقام شهود
مشهود شد یا گوش شنید، مأذون نیستم كه بگویم. پس رؤیت با چشم مادّی به هیچ وجه ممكن نیست بلكه
باید با بصیرت قلبیه و حقیقت ایمان باشد. آن نیز به شهود ذات میسّر نیست و تجّلی
ذاتی برای مقرّبین، و تجلّی صفاتی و افعالی برای اولیا ممكن است. ولی در همه این
مراتب تا وقتی سالك توجّه به ذات خود دارد و انانیت او باقی است، شهود واقع
نميشود بلكه باید از خود فانی شود و در حقیقت از تجلّی او شهود تجلّی كند: دیدهای وام كنم از تو به
رویت نگرم زانكه
شایسته دیدار تو نبْوَد نظرم و عرفا آنچه ميگویند مستند به ایات و اخبار و
مبتنی بر شهود مراتب ميباشد. و در حدیث قدسی است: یابْنَ آدَمَ لَوْاَكَلَ
قَلْبَكَ طائرٌ لَمْ یشْبَعْهُ وَ بَصَرُكَ لَوْ وُضِعَ عَلَیهِ خِرَقٍ إبْرَةٍ
لغَطّاهُ و تُریدُ اَنْ تَعْرِفَ بِهِما مَلَكُوتُ السّمواتِ و الارضِ اِنْ كُنْتَ
صادقاً فَهذِهِ الشَّمْسُ خَلْقٌ مِنْ خِلَق اللّهِ فَاِنْ قَدَرْتَ اَنْ تَمْلَأَ
عَینَیكَ مِنْها فَهُو كَما تَقُولُ. یعنی ای فرزند آدم، اگر دل تو را یك پرنده
(لاشهخور) بخورد، او را سیر نميكند و چشم تو اگر یك پارچه كوچك روی آن بگذارند آن
را ميپوشاند. و با این كوچكی ميخواهی كه به واسطه آن دو تا به ملكوت آسمان و زمین
پی بری؟ اگر در این امر صادق هستی، خورشید یكی از مخلوقات خداست، اگر ميتوانی با
كمال دقّت در آن نگاه كن؛ كه اشاره است به اینكه قلب هم در مراحل اوّلیه كه مرحله
وهم و خیال و تفكّرات صوریه باشد، نميتواند سعادت شهود حقایق عالم پیدا كند، تا
چه رسد به شهود حقیقةالحقایق كه حقّ است - تعالی شأنه - پس باید از اطوار قلبیه
نیز بگذرد و به مرحله خفی و اَخفی راه یابد تا استعداد شهود مراتب ملكوت پیدا كند.
و در آخرین مرحله كه مخصوص پیغمبر ما (ص) ميباشد با توجه به جسم و جسمانیات و به
بدن خود، در معراج از جبرئیل هم بالاتر ميرود و به مقام قرب و شهود كلّی ميرسد.
۸۶) نگارنده در تألیف اخیر خود به نام قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی این
موضوع را مفصلاً شرح دادهام. ۸۷) كدر، غیرشفاف. ۸۸) سورة الاعراف، ایه ۱۴۳: «پس هنگامی كه پروردگارش بر كوه
تجلّی كرد، كوه را خرد كرد و موسی بيهوش بیفتاد». ۸۹) كافی، باب فی ابطال الرؤیه، [حدیث ۵]. ۹۰) فرمود: چرا؛ ولی او را چشمها به دیدن ظاهری نميبیند لیكن
دلها به حقیقت ایمان او را مشاهده ميكند. ۹۱) همان، حدیث ۶. ۹۲) باب هشتم، حدیث ۲۰. ۹۳) سورة القیامة، ایه ۲۳: «به سوی پروردگارشان نظر ميكنند». ۹۴) سورة الكهف، ایه ۱۱۰: «پس هر كس دیدار پروردگار خویش را
امید ميبندد». ۹۵) چاپ ۱۳۴۷، طهران، صفحه ۴۶۲. ۹۶) در شب معراج، پروردگارم را كه پاك و بلند مرتبه است به
بهترین صورتی دیدم. نقل از رساله رفع شبهات، تألیف: حضرت آقای حاج سلطانحسین
تابنده رضاعلیشاه ثانی قدس سرّه سبحانی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۷۷. |
|||
|