۱۵- درباره معراج و كیفیت آن سؤال شده است
موضوع معراج از مسائل مهمّه اسلامی و مورد اتّفاق
همه مسلمین است، لیكن در كیفیت آن اختلاف است. حكما و بسیاری از دانشمندان فلسفی اسلامی معتقدند
كه معراج روحانی بوده نه جسمانی و استدلالهایی بر آن نمودهاند، از جمله آنكه جسم
ثقیل نميتواند رو به طرف بالا برود و مافوق جسم خفیف واقع شود و عروج آن به طرف
آسمان محال است؛ و دیگر آنكه خرق و التیام در فلك لازم مياید درصورتی كه خرق و
التیام در فلك و فلكیات طبق ادلّه و براهین فلسفی جائز نیست؛ دیگر آنكه عروج جسم و
سیر آن در عوالم مستلزم زمان طویل است، درصورتی كه معراج مدت زیادی طول نكشیده بلكه
بعضی ميگویند بیش از یك آن نبوده كه خود همین بر روحانی بودن آن دلیل است. متكلّمین اسلام ميگویند كه معراج آن حضرت جسمانی
بوده و با همین بدن به همه عوالم سیر نموده تا كرسی و عرش كه به عقیده آنان فلك
هشتم و نهم است بالا رفت و همه موجودات فلكی را نیز مشاهده نموده، و بهشت و
جهنّم(۱۰۳) را نیز كه اوّلی در آسمان و دومی در قعر زمین است با اهل آن دو مشاهده
فرمود. و اشكالاتی كه حكما نمودهاند در مقابل قدرت الهی بياثر است و خداوند
ميتواند همین جسم خاكی را در مدت خیلی كم به افلاك ببرد و خرق و التیام هم در فلك
ایجاد كند. پیروان مرحوم شیخ احمد احسائی كه به شیخیه معروف
و یكی از مذاهب دو قرن اخیر در شیعه ميباشند، معتقدند كه آن حضرت هریك از از عناصر
بدن را در كره همان عنصر گذاشت و پس از گذشتن از كره آب و خاك و هوا و آتش كه طبق
عقیده سابقین چهار عنصر اصلی ميباشند با بدن هور قلیائی كه بدن مثالی است در
آسمانها سیر نمود؛ كه این نظریه مخالف دو عقیده بالاست، و شاید هم خواستهاند
تلفیقی بین آن دو نظریه بنمایند. ولی این عقیده خیلی سست و بطلان آن به ادّله
عقلیه و نقلیه ثابت ميباشد و ایراد و اشكالات آن خیلی بیشتر از دو عقیده سابق است. علما و عرفای شیعه و بزرگان سلسله نعمةاللهیه
معتقدند كه معراج آن حضرت هم جسمانی و هم روحانی بود و معراج روحانی اختصاص به آن
حضرت نداشته بلكه مزیتی هم برای آن حضرت ایجاد نميكند و برای همه بزرگان بوده،
بلكه هریك از مؤمنین به اندازه ارتباط معنوی كه با محمّد و علی - علیهماالسّلام -
داشته باشند از این معراج روحی ارث ميبرند. و طبق حدیث شریف الصّلوةُ معراجُ
المؤمنِ اگر برای مؤمن هم حال حضور دست دهد و نماز را با توجّه تام بخواند، نمونه
معراج برای او پیدا ميشود؛ پس معراج روحی برای هریك از اولیا ممكن است حاصل شود. و
برای علی (ع) در هر نماز بلكه شبی هفتاد مرتبه واقع ميشد و برای پیغمبر (ص) هم این
معراج شماره و عدد نداشت. معراجی كه اختصاص به آن حضرت داشت و یكی از
امتیازات آن حضرت ميباشد و دیگری را از آن بهره نبود و در مدّت عمر شریفش فقط یك
یا دو مرتبه رخ داد، جمع بین روحی و جسمانی بود؛ یعنی روح آن حضرت بهطوری قوی و
كامل شده بود كه توانست بدن را هم در حالت معراج داشته باشد و قوای جسمانی نیز با
روح مطهّر او به معراج بروند. و دو ایه شریفه: ما كَذَبَ الفُؤادُ مارَای - ما زاغ
البَصَرُ وَ ما طَغی(۱۰۴) كه هر دو در سوره «والنّجم» است اشاره به هر دو معراج
دارد. كه اوّلی اشاره به عروج روح و دومی اشاره به سریان آن در بدن و معراج جسمی
است كه بصر هم مشاهده نمود. آن حضرت باتوجّه به بدن بلكه توابع بدن مانند نعلین كه
در بعض اخبار به فرزند و زن تأویل شده به مقام حضور الهی و پیشگاه عظمت خداوندی
رسید چون در معراج روحانی توجّه به بدن كاسته ميشود یا از بین ميرود. چنانكه
علی(ع) در اوایل بكلّی از توجّه به بدن غافل ميشد ولی حضرت رسول(ص) هنگام معراج
جسمانی به تمام لوازم و عوارض و توابع بدن توجّه داشت. و چون مقصد از معراج رسیدن به مقام قرب و حضور
است و خداوند جا و مكان ندارد بلكه با هر ذرّهای همراه و به همه جا محیط است، آن
حضرت هم در معراج به مقام قرب رسید. فكانَ قابَ قوسَینِ اَوْ اَدْنی(۱۰۵)، و با هر
ذرّه و موجودی همراه و نسبت به همه موجودات از عرش و كرسی كه حقایق این عالم
ميباشند و سایر موجودات مادّی و غیرمادّی محیط گردید و زمان و مكان از مقابل چشم
او برداشته شد، كه هم گذشتگان را مانند انبیای سلف و هم ایندگان را مانند ارض طوس و
دفن یكی از فرزندانش در آنجا و امثال آنها مشاهده فرمود و پست و بلند مكان هم از
بین رفت كه مسجد اقصی را مشاهده نموده و كاروانهای قریش را در منازلی كه آن شب
داشتند، دید و خبر به تاریخ ورود آنها به مكّه داد. ولی تحقیق در جزئیات و طرز این سفر و گفتگوی در
اینباره از حدود فهم و عقل ما خارج است، چنانكه اگر عدّه كسانی كه مثلاً مكّه را
ندیده باشند با یكدیگر بنشینند و درباره وضع جغرافیایی مكّه و شكل مسجدالحرام و
امثال آن گفتگو كنند و با یكدیگر اختلافنظر هم داشته باشند، اگر شخصی كه كاملاً آن
را دیده باشد بر آنها وارد شود، ميگوید: چون ندیدید حقیقت ره افسانه زدید؛ گفتگوی
در اینباره برای شما كه مكّه و مسجدالحرام و كعبه را ندیدهاید بيفائده است و خوب
است به جای این گفتگوها سفری بدانجا بكنید تا نمونهای از آن اقلاً درك كنید. یا
برای دانشآموزی كه در كلاس اوّل یا دوم دبستان است، بحث ریاضیات عالیه كه در
دانشگاهها تدریس ميشود بنمایند؛ او به هیچوجه درك نميكند و دو دانشآموز دبستانی
اصلاً نميتوانند درباره ریاضیات عالیه گفتگو كنند، از اینرو درباره كیفیت معراج
هم ما نميتوانیم به بحث و گفتگو بپردازیم؛ زیرا از حیطه عقل و فهم و شهود ما خارج
است و فقط باید آنچه را از مصادر عصمت (ع) كه بدان مقام نزدیك شدهاند، رسیده
بپذیریم و شرح و بسط ندهیم، بلكه اخبار مأثوره در اینباب هم غالباً رمز و برای
تقریب به ذهن ما ذكر شده است و ما باید همه آنها را بپذیریم و از بحث در آنباره
خودداری كنیم.
۱۰۳) آنچه در بالا ذكر شد مطابق عقیده متكلّمین
است وگرنه عرفای اسلام حقیقت عرش و كرسی را مافوق اینها ميگویند و بهشت و جهنّم
نیز حقیقت دیگری دارد. البته هرجا بهشت است حقیقت آسمان و جهت علو و هرجا جهنّم است
قعر زمین و جهت سفل ميباشد. ۱۰۴) سورة النّجم، ایات ۱۱ و ۱۷: «دل دروغ ندیده آنچه را دیده
- و دیده هم اشتباه نكرده [و از حدّ در نگذشته است». ۱۰۵) سورة النجم، ایه ۹: «پس به اندازه دو طول كمان یا كمتر».
نقل از رساله رفع شبهات، تألیف: حضرت آقای حاج سلطانحسین
تابنده رضاعلیشاه ثانی قدس سرّه سبحانی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۷۷. |
|||
|