|
|||
قطب سوم
جامعُ المَفاخر و مَجْمع المَناقِب، شيخ ابوعلي کاتب. کنيت وي ابوعلي و نام شريفش حسن بن احمدالکاتب المصري ضبط کتب است. از بزرگان مشايخ و از طبقۀ رابعه است. با ابوبکر مصري و شيخ ابوالقاسم نصرآبادي مصاحبت داشته و سر سپرده شيخ ابوعلي رودباري است و بر دست آن جناب تربيت و تکميل يافته، سرانجام به خلافت و جانشيني وي نايل آمده. ابوعثمان مغربي و ابوعلي حسن بن علي المشتولي از تربيت يافتگان وي هستند. جنابش پس از رحلت شيخ ابوعلي رودباري بر مسند ارشاد سلسلۀ معروفيه متمکن گرديد و تا سال سيصد و پنجاه و سه به وظايف ارشاد اشتغال داشت، و در اين سال شيخ ابوعثمان مغربي را به جانشيني خويش تعيين و خرقه تهي نمود. مدت تمکّن وي بر مسند ارشاد قريب سي سال بوده است. معاصرين آن جناب از مشايخ طريقت: ۱ - ابوالقاسم قصري؛ ۲ - ابوالقاسم جعفربن محمد المقري؛ ۳ - ابوالقاسم بشر ياسين؛ ۴ - ابوبکر. از علماء و فقهاء: ۱ - ابوعلي حسن بن قاسم طبري فقيه شافعي؛ ۲ - ابوالحسن علي بن عيسي بن عبدالله نحوي؛ ۳ - ابوعلي حسن بن حسين بن ابي هريره شافعي؛ ۴ - ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافي. از خلفاء: ۱ - الراضي بالله؛ ۲ - المتقي بالله؛ ۳ - المکتفي بالله؛ ۴ - المطيع لله عباسي؛ ۵ - معزّلدين الله علوي در مغرب. از امراء و سلاطين: ۱ - عماد الدّولۀ ديلمي؛ ۲ - رکن الدّوله ديلمي؛ ۳ - معزّالدوله؛ ۴ - کافور اخشيدي در مصر. شمّهاي از فرمايشات آن جناب: فرموده است: اِذا انقَطع العَبيدُ اِلي الله تعالي بالکُلية فَاوَّلُ مايفيدُه الاِسْتغناءُ عَن النّاسِ [۱] و قال: صُحبةَ الفُسّاقِِ داءٌ و دوائُهُ مُفارَقَتُهُم[۲]. و فرمود: اِذا اَسْکَنَ الخَوفُ في القلبِ لا ينْطِقُ اللِّسانُ بما لا يعْنيه[۳]. و هم فرمود که خداي تعالي ميفرمايد: وَصَلَ اِلينا مَنْ صَبَرَ عَلَينا[۴]. از احوال و کرامات آن جناب همين بس که ميفرمايد هرگاه چيزي بر من مشکل شدي، حضرت مصطفي (ص) را به خواب ديده و آن مشکل را پرسيدمي. [۱] - هرگاه بنده به کلي به خدا منقطع شود اول نتيجه آن بي نيازي از خلق است. [۲] - مصاحبت فاسقان دردي است که دواي آن دوري از آنهاست. [۳] - هرگاه خوف خدا در دل جا گرفت سخن غير لازم بر زبان جاري نمي شود. [۴] - خداي فرموده کسي به ما برسد که بر ما صبر کند (يعني بر بلايا يا واردات از طرف ما).
|
|||
|