دستور عید اضحی ۱۳۵۷ ه. ق. (۱۱/۱۱/۱۳۱۷ ه. ش.)حضرت حاج شيخ محمد حسن بيدختي گنابادي صالحعلیشاه طاب ثراه
این دستورالعمل رسالة شریفة پند صالح است كه چندین بار طبع و انتشار یافته و فقط دیباچة آن در ذيل آمده است
بسم الله الرّحمٰن الرّحیم و به ثقتی و رجائی
ستایش بيآلایش یكتا دارائی را سزد كه هستیها همه از تابش اوست و پرستش و نیایش بيهمتا خدائی را زیبد كه دانا و بینا و توانا و برگشت همه به او و پیدایش ازوست. بخشندهای كه در مراحل هستی خواهش استعداد هر ذرّه را بخشوده و مهربانی كه راه بازگشت به سوی خود را برای بندگان در گشوده بالاترین آن راه نمودیست به راه بندگی خود توسّط پیمبران و بهترین نعمتش برگزیدن ماست به پیروی پیغمبر آخر الزّمان.
خداوند مهربانا !... دم از بندگی تو ميزنیم و چنگ به ریسمان كشیدة تو زدهایم، ما را توفیق ده كه به راهنمائی پیغمبر محبوب و بندة خالص تو محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله و سلّم رو به سوی تو آوریم و به دستور او رفتار نمائیم و دل را به ولایت و انقیاد اوصیاء آن بزرگوار روشن سازیم.
سپس با درخواست توفیق از خداوند منّان این بیچارة ناتوان و خادم درویشان محمّد حسن گنابادی مفتخر در طریقت به لقب صالحعلیشاه برای تذكّر و یادآوری وظایف اسلامی و ایمانی به برادران روحانی و سالكان طریقت مرتضوی و رهروان در سلسلة نعمتاللّهی سلطانعلیشاهی این نامه و دستور را برحسب تقاضای جمعی از آنها مينگارد و ضمناً جهات عدیدة ذیل كه مؤید و كمك این نامهنگاری گردیده منظور و ملحوظ ميدارد:
اوّل) آنكه مدّتیست از طرف بعضی طالبان و مبتدئین از برادران بیشتر از پیشتر نامهها رسیده و خصوصاً از جاهائی كه دسترس به مشایخ مأذون نداشته و مراودة با فقراء راه رفتة آگاه كمتر نمودهاند و از كتب عرفاء نیز آگاه نبوده یا دسترس به آن نداشته و سؤالات متعدّده نموده و یا دستور احكام صورت و معنی خواستهاند و جواب نوشتهام ولی چون پاسخ هر نامه را نتوان زیاد مفصّل نوشت و جز پرسنده دیگران هم آگاه نميشوند پرسشها مكرّر ميشد كه پاسخ نیز باید تكرار شود لذا در نظر گرفتم این نامه را مفصّل بنویسم و مطالب مورد سؤالات را به اندازهای كه بتوان بر نامه نگاشت بنگارم كه عمومی باشد و برای همه مفید گردد و بقیه را به فرا گرفتن از دهان مردان راه حواله ميدهم.
دوّم) اینكه بعضی از مبتدئین فقراء یا سایرین مذاكراتی از بعضی دوستان یا مخالفین فقر ميشنوند و در صدد تحقیق برنیامده بسیار ميشود كه به شبهاتی ميافتند یا در كتب عرفا، اسرار طریق كه ادراكات قلبیه و واردات غیبیه است خوانده و یا از مردان این راه شنیده و نفهمیده و اسرار را از قبیل الفاظ و كلمات و یا پارة كردارها پنداشته نگاهی به كتب بزرگان هم نكرده و از دانایان هم نميپرسند، یا دیده و شنیده به تصوّرات فرق مسلكی و غیره رفع اشكال نشده و گاهی ميشود كه به عقیدة نكوهیده یا كردار ناپسند گرفتار شده یا نیكان را بد پندارند لذا در این نامه صراحتاً یا كنایتاً توضیح و رفع اشكال آنها نیز مفهوم خواهد شد.
سوّم) آنكه جمعی از ناشناسان مراتب فقر و عرفان مخصوصاً در این زمان اصل موضوع را تدبّر ننموده و تعمّق در معنی كلمات عرفاء نكرده بلكه كتب آنان را با اینكه بحمدالله غالباً چاپ شده و در دسترس است نخوانده یا خوانده و الفاظ را به میل خود ترجمه و تحریف مينمایند و بر مردم مشتبه ميسازند بلكه بعضی مخالفین به عناد و لجاج ميخواهند برای مشتبه ساختن و تولید مخالفت كردن فقر و درویشی را كه پیروی انبیاء و اولیاء و جمع صورت و معنی و دل را با یار و دست را به كار داشتن و با تمام خلق به شفقت و صفا بودن است داعیة تازه نام نهند و نزد بعضی مانند بیكاری و بيعاری و سربار جامعه بودن و یا مقید به آداب شرع و قوانین نبودن و یا مراعات آداب تدین نكردن و مخالف تمدّن بودن وانمود كنند تا در نظر هر دسته خوار سازند و بعضی راه جویان هم گفتار آنها را راست پنداشته باور نمایند و از حقیقت دور مانند لذا ذكر خلاصة عقاید و اعمال تذكاراً لازم مينمود.
چهارم) بعضی از راه جویان یا راه رفتگان به شنیدن اینكه طریقت تهذیب اخلاق است تهذیب علمی و تحصیلی را كه در كتب اخلاق ذكر شده كافی دانسته یا اخلاق را كه ملكات نفسانیه است آثار عملی آن و فقط حسن معاشرت پنداشتهاند لذا اشارة مختصری هم به اخلاق اسلامی به مسلك عرفان ميشود شاید مفید افتد.
پنجم) چون فقراء تكلیف خود را در هر زمان بستگی و تجدید عهد و كسب تكلیف از عالم و عارف زندة زمان خود ميدانند بعضی از آنها در جزئیات هم دقّت ننموده یا دستور كلّی را ملتفت نشده یا كافی نپنداشته یا برای احتیاط و اطمینان تكالیف جزئیه را هم ميپرسند و بعضی نیز به اشتباه دیگر افتاده درویشی را در اوراد و اذكار زبانی دانسته و برای امور دنیوی متوسّل شده یا اوراد و اذكار كه راز و نیاز با دوست و اظهار بیچارگی و نیستی در بارگاه كبریائیست و باید با توجّه تامّ قلبی باشد آلت آرزوهای دنیوی ساخته و به ظاهر الفاظ برای كارها ميچسبند و باید از این غفلت هوشیار گردند.
بعضی دیگر هم به تصوّر اینكه به موجب هَلِ ٱلدّینُ اِلّاَ الُحُبَّْ۱ همان محبّت تنها كافیست و دانسته یا ندانسته در مواظبت بر اعمال صالحه قصور یا تقصیر مينمایند و رعایت اوامر و نواهی كه برای حفظ حال محبّت و بستگی و آبیاری ایمان است چنانكه باید و شاید نمينمایند حتّی بعضی آداب ظاهری را متوجّه نبوده كمتر مراقبت مينمایند و بعضی از دوستان هم اتفاقاً درخواست نمودند كه برای متوجّه ساختن این قبیل اشخاص دستور جامع مختصری كه بتوان همراه داشت و مكرّر مراجعه نمود بنویسم، چرا كه كتب بواسطة تفصیل آن كمتر خوانده ميشود و از خاطر ميروند لذا اجابت خواهش آنها نموده و خلاصة دستورات بزرگان سلف را كه غالباً در كتب هم نوشتهاند گرد آورده فهرست وار بطور اختصار مينویسم و چون بعنوان كتاب نیست و نامة پند و دستور است بعنوان «پند صالح» خدمت برادران ميفرستم و امیدوارم در ایندة زندگانی موفّق گردم شرح صالحیه را در چند جلد نوشته تقدیم خوانندگان نمایم. و چون بیشتری سواد عربیت ندارند و اصطلاحات علمی و مطالب مهمّة عرفانی نميدانند با زبان فارسی معمولی بطور ساده این نامه را نگاشته و آنچه غالباً باید بدانند و وظایف عمومی شرعیست یا حسن و قبح آن را هر عقلی حاكمست فقط تذكّری لازم دارد به اشاره مختصراً و بطور عموم نوشته و آنچه كمتر متوجّهند و باید مراقب باشند ولو جزئی پندارند توضیح ميدهم- و اوّلاً تأكید مينمایم كه دوستان در تعلیم آداب و احكام شرع كه تعلّم آن تقدّم طبعی بر آداب طریق دارد و آداب طریق برای جان دادن و آراستن آنست و بر آداب شرع تقدّم شرفی دارند بكوشند و به اندازهای كه مورد احتیاج و لزوم هر مسلم است از مأخذ آن تعلیم گیرند كه تكالیف اسلامیت خود را بدانند و برای مزید بصیرت در امور فقری هم به كتب مفصّلة عرفاء عموماً و مخصوصاً كتب جدّ امجد فقیر مرحوم سلطانعلیشاه شهید و والد ماجد مرحوم نورعلیشاه ثانی قدّس سرّهما كه مشحون به حقایق و مملوّ از نصایح است مراجعه نمایند و در واقع این نامه را مانند یك فصل متمّم و خلاصة آن كتب و تشریح عهد و میثاق مأخوذ گیرند كه به حسب اقتضاء مناسبات و مقتضیاتی افزوده اشارات آنها تصریح گردیده است.
امیدوارم مؤمنین متذكّر اوصاف و اخلاق ایمانی گردیده و صرف بستگی را كافی ندانسته در سلوك بكوشند كه دنبال نمانند و از قصور خود همیشه شرمسار بوده نفس را ملامت نمایند و اگرچه آنچه نوشته شود هر چند عمومی باشد موارد مستثنی دارد و هر عامّی بی خاصّ نخواهد بود و ممكن است در موارد مخصوصه تكلیف تغییر نماید، ولی حكم بر غالب و موارد نادره محتاج دستور خاص و اوامر مخصوصه است كه اشخاص باهوش درك مينمایند و اگرچه در ایمان و اسلام زن و مرد به موجب ایة مباركه یكسان و خواهران دینی مانند برادران موظّفند ولی چون از جنبة ایمان زنان برابر مردانند و باید مردانه بكوشند بطور عموم برادران را مخاطب ساخته و لطیفة ایمان را منظور مينمایم و از باطن بزرگان دین مدد ميخواهم و از برادران انتظار دارم با دقّت و تأمّل غالباً مطالعه و با نظر محبّت و علاقه نگریسته و در مقام عمل برایند و قصور مؤمن دیگر را بهانه قرار نداده تا بتوانند بكوشند كه مصداق عنوان فقیر كه عبارت اخرای بنده است واقع شوند البتّه باید انقلابات دنیا و جنبش كه در هر موردی مشهود است در ما نیز اثر نماید و بیدار شویم و از موقع استفاده كنیم و اگرچه عنوان حزب و دستهبندی و دخالت در كارهای دنیوی در درویشی و بندگی نیست ولی مؤمن باید زیرك و انجام بین بوده و قدر آسایش را دانسته شكرگزار باشد و هر موقع موانع كمتر بود در توجّه و عمل بكوشد و در رفع شبهات و اختلافات مذهبی فروگزار ننماید از خداوند مهربان توفیق خود و برادران را خواهان است.
۱. ایا دین به جز دوستی است؟ |
|||
|